Persian Sina Hafezi Persian Sina Hafezi

خالی بود

لحظه‌ها آبی بود
شب چه مهتابی بود
درمیانِ بسترِ شعرِ عِشا
….بینِ واژه‌ها بوسه عشق بازی بود

Read More
Persian Sina Hafezi Persian Sina Hafezi

نازِ شست

نازِ شَستِ تو که مستِ مِهریم و مستِ گنج نَه
کشیدیم پای زِ هر معرکه پَس، اما زِ دستِ رَنج نه
پُر کُن این پیمانه را ساقی که ما دلداده‌ایم
گرچه بَر ما چون همیشه آن دو دوتا چار اَست و پنج نه

Read More